حامد بهداد

 فيلمبرداري فيلم سينمايي چه خوبه كه برگشتي جديدترين فيلم داريوش مهرجويي اين روزها در لوكيشن فيلم در تهران ادامه دارد. به گزارش كافه سينما در حالي كه تا كنون همه بازيگران فيلم از جمله حسن پورشيرازي،مهناز افشار، رضا عطاران، حامد بهداد، همايون ارشادي، رويا تيموريان، عليرضا جعفري و.. جلوي دوربين رفته اند فيلمبرداري فيلم از نيمه گذشت. با پايان كار در لوكيشنهاي فيلم در تهران گروه توليد چه خوبه كه برگشتي براي ادامه فيلمبرداري راهي شمال كشور مي شوند. در روزهاي گذشته عباس كيارستمي به پشت صحنه فيلم  آمد و ساعاتي را با      

kiarostamiعوامل فيلم گذراند. في لمبرداري اين فيلم بر خلاف نارنجي پوش در سكوت خبري ادامه دارد. 

               

نگارش در تاريخ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

http://andmylove.persiangig.com/image/%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C/598553_373446012746208_1830569285_n.jpghttp://andmylove.persiangig.com/image/%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C/68607_302782233155187_1479250170_n.jpghttp://andmylove.persiangig.com/image/%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C/526727_302782239821853_1900657152_n.jpghttp://andmylove.persiangig.com/image/%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C/558798_302782216488522_329583489_n.jpg

http://andmylove.persiangig.com/image/%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A8%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C/68876_302782159821861_931211247_n.jpg

نگارش در تاريخ یک شنبه 12 آذر 1398برچسب:, توسط احسان تمسکنی

سلام به همگی.نظر یادتون نره .ی سری هم به نظر سنجی بزنیدوبازیگر محبوبتون رو انتخاب کنید

                                    

 

 

سینما - حامد بهداد بازیگر سینما در مدت 11 سال فعالیت حرفه‌ای در 38 فیلم سینمایی و کوتاه بازی کرده که تعدادی از آن‌ها هنوز اکران عمومی نشده‌اند.
 الهام نداف: همایون اسعدیان سال ۱۳۷۹ و با فیلم «آخر بازی» بازیگر جوانی را به سینمای ایران معرفی کرد. حامد بهداد بعد از بازی در آن فیلم، دو سال از سینما فاصله گرفت و بعد از آن سال ۱۳۸۱ با فیلم «بوتیک» حمید نعمت الله، چشم‌ها را متوجه خود کرد.
 
او در طول ۱۱ سال فعالیت در عرصه سینما، بازی در ۳۸ فیلم سینمایی و کوتاه را در کارنامه کاری خود دارد. کار کردن با کارگردان‌هایی چون تقوایی، مهرجویی و کیمیایی سبب شده تا کارنامه کاری بهداد پربار شود که البته، همکاری با ناصر تقوایی در فیلم «چای تلخ» به سرانجام نرسید و کار نیمه تمام ماند.
 
حامد بهداد حضور در صحنه تئا‌تر را هم تجربه کرد. او نیمه اول سال ۱۳۸۸ در اولین نمایش بخش خصوصی به عنوان «سگ-سکوت» به کارگردانی آروند دشت آرای بازی کرد. این اولین و آخرین تجربه حضور بهداد در تئا‌تر است و خودش هم در مصاحبه‌ای گفته بود دیگر سراغ تئا‌تر نمی‌آید. بهداد در این نمایش با باران کوثری و پانته آ بهرام هم بازی بود.
 
جدول زیر به بهانه اکران «انتهای خیابان هشتم» ساخته علیرضا امینی در نوروز 91 و آغاز اکران «نارنجی پوش» به کارگردانی داریوش مهرجویی، مروری بر فعالیت‌های این بازیگر سینما است. تعداد قابل ملاحظه‌ای از فیلم‌های او فعلا، اکران عمومی نشده‌اند و جالب است که در طول یک سال، در چهار، پنج فیلم بازی کرده است.
 
نام فیلم
کارگردان
سال تولید
توضیحات
آخر بازی
همایون اسعدیان
1379
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر
چای تلخ
ناصر تقوایی
1381
تولید این فیلم نیمه تمام ماند
بوتیک
حمید نعمت الله
1381
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از هشتمین جشن خانه سینما-دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی
خواهر خوانده
بهروز حسین زاده
1382
تولید این فیلم نیمه کاره ماند
این زن حرف نمی زند
احمد امینی
1382
پنجمین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی
کافه ستاره
سامان مقدم
1383
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دهمین جشن خانه سینما
عروس کوهستان
یوسف سید مهدوی
1384
-
رقص با ماه
عبدالرضا کاهانی
1384
-
پیشنهاد بی شرمانه به نقاش مرده
محسن اورنگ
1384
-
باغ فردوس، پنج بعد ازظهر
سیامک شایقی
1384
-
روز سوم
محمدحسین لطیفی
1385
نامزد سیمرغ بلورین بیست و پنجمین جشنواره فجر برای نقش مکمل۱۳۸۵ -نامزد تندیس زرین یازدهمین جشن خانه سینما برای نقش اصلی۱۳۸۶-برنده تنیس حافظ بهترین بازیگر جشن حافظ دنیای تصویر۱۳۸۸
آدم
عبدالرضا کاهانی
1385
-
حس پنهان
مصطفی رزاق کریمی
1385
نامزد دریافت دوازدهمین تندیس جشن خانه سینما برای نقش مکمل مرد ۱۳۸۷
دایره زنگی
پریسا بخت آور
1386
-
تسویه حساب
تهمینه میلانی
1386
-
مجنون لیلی
قاسم جعفری
1386
-
هر شب تنهایی
رسول صدرعاملی
1386
-
دو راه حل برای یک مسئله
قاسم جعفری
1386
فیلم کوتاه
شبانه روز
امید بنکدار، کیوان علیمحمدی
1387
نامزد تندیس زرین چهاردهمین جشن خانه سینما برای نقش مکمل
دل خون
محمدرضا رحمانی
1387
دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد بیست و هفتمین دوره جشنواره فجر ۱۳۸۷
زندگی با چشمان بسته
رسول صدرعاملی
1387
-
محاکمه در خیابان
مسعود کیمیایی
1387
حضور افتخاری
مردی که گیلاس هایش را خورد
پیمان حقانی
1387
-
موج سوم
آرش سجادی حسینی
1387
حضور افتخاری
کسی از گربه های ایرانی خبر نداره
بهمن قبادی
1387
این فیلم به صورت زیرزمینی در ایران تولید شد و جوایز متعددی را از جشنواره‌های بین المللی دریافت کرد. برای این فیلم جایزه مروارید سیاه بهترین بازیگر مرد جشنواره دبی۲۰۱۰ را کسب کرد
کیمیا و خاک
عباس رافعی
1387
-
آدمکش
رضا کریمی
1388
-
لطفا مزاحم نشوید
محسن عبدالوهاب
1388
-
هفت دقیقه تا پاییز
علیرضا امینی
1388
نامزد بهترین بازیگر مکمل مرد بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۸- نامزد بهترین بازیگر نقش اصلی چهاردهمین جشن سینمای ایران۱۳۸۹ -نامزد بهترین بازیگر مرد در جشن منتقدان
 
قبرستان غیرانتفاعی
 
محسن دامادی
 
1389
 
-
پرتقال خونی
سیروس الوند
1389
-
سعادت آباد
مازیار میری
1389
نامزد بهتیرین بازیگر نقش اول مرد در جشن منتقدان
جرم
مسعود کیمیایی
1389
برنده سیمرغ بهترین بازیگر مکمل مرد بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر۱۳۸۹
انتهای خیابان هشتم
علیرضا امینی
1389
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر مرد پانزدهمین جشن خانه سینما
به فاصله یک نفس
امیر احمد انصاری
1390
-
نارنجی پوش
داریوش مهرجویی
1390
-
بی تابی بیتا
مهرداد فرید
1390
-
بیداری
فرزاد موتمن
1390
-
 
بهداد علاوه بر دو حوزه تئا‌تر و سینما، در تلویزیون نیز حضور داشته است. او سال ۱۳۷۹ در یک قسمت از مجموعه همسفر به کارگردانی رامبد جوان بازی کرد. او بعد از وقفه‌ای پنج ساله، سال ۸۶ با سریال «یک مشت پر عقاب» به تلویزیون بازگشت. سریالی که یک سر و گردن از مجموعه‌های دیگر تلویزیون بالا‌تر بود. «یک مشت پر عقاب» تنها سریالی قابل دفاع حامد بهداد بود.
 
نام سریال
کارگردان
سال تولید
همسفر (بازی در یک قسمت)
رامبد جوان
1379
سایه آفتاب
محمدرضا آهنج
1381
یک مشت پر عقاب
اصغر هاشمی
 
1386
آخرین دعوت
حسین سهیلی‌زاده
 
1387
سقوط آزاد
علیرضا امینی
 
1390
 

نگارش در تاريخ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

              

نگارش در تاريخ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

                         

                                           داریوش مهرجویی در حال بریدن کیک تولد حامد بهداد

نگارش در تاريخ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

   

 

 

 

                               

 

 

نگارش در تاريخ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 همه چیز از روز فوت حمید سمندریان آغاز شد. تعدادی از شاگردان و علاقه مندان او در تئاتر شهر دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند به یاد یك اجرای حمید سمندریان با تمام وجود او را تشویق كنند.

اتفاقی كه واكنش هایی را به دنبال داشت اما دلیل این تصمیم بسیاری را قانع كرد. اما با گذشت دو روز و تشییع جنازه حمید سمندریان، نوع عزاداری و حضور حامد بهداد در این مراسم جنجال زیادی را در شبكه های اجتماعی به راه انداخت.
كار به كشیده شدن كاریكاتور هم رسید. در این میان تعدادی از مخاطبان تئاتر این حركت بهداد را یك خودنمایی و استفاده از موقعیت دانستند.
در مقابل اما طرفداران این بازیگر حركات بهداد در این مراسم را طبیعی و برگرفته از شور و احساسات ذاتی او عنوان کردند.
اكنون عكسی از مقایسه نوع حضور شهاب حسینی و حامد بهداد در این مراسم منتشر شده و بحث های زیادی به راه انداخته. حضور بی سرو صدای شهاب حسینی در كنار حضور پر سر و صدای حامد بهداد.
                       
                       
 

 

نگارش در تاريخ جمعه 10 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 http://andmylove.persiangig.com/image/%DA%A9%D9%86%D8%B3%D8%B1%D8%AA%20%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A8%D9%87/14205_10151507426148696_174306252_n.jpghttp://img4up.com/up2/66235210553868185858.jpghttp://andmylove.persiangig.com/image/%DA%A9%D9%86%D8%B3%D8%B1%D8%AA%20%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A8%D9%87/150203_10151508896298696_85626564_n.jpghttp://andmylove.persiangig.com/image/%DA%A9%D9%86%D8%B3%D8%B1%D8%AA%20%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A8%D9%87/207558_10151507425783696_88144726_n.jpg

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1398برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 

 

 

 

 

 پسری از دیار خراسان
متولد شهر مقدس مشهد
که در آبان ماه 1352 پا بر این کره ی خاکی نهاد
بازیگری خاص است،متفاوت با دیگران
وخودش نیز این متفاوت بودن را قبول دارد
از تملق بیزار است
عاشق مارلون براندوست
او معتقد است
«مارلون براندو»
تجلی تمام بازی‌ها و بازیگری‌ست


اما حامدبهداد خود را اینگونه معرفی می کند:
يک بي قراري مهيج
ويک سرگرداني روبه ترس
اگر که به قرار ننشيند واگربه آرامش نرسد

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

                                    عکس جدید حامد بهداد در کنار برادرش حسام بهداد +مصاحبه 90

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، نشست هفتگی باشگاه فیلم تهران در روز یکشنبه 12 آذر ماه به نقد و بررسی فیلم سینمایی  

«بیتابی بیتا»  به کارگردانی مهرداد فرید اختصاص دارد.

بنابراین گزارش، نشست نقد فیلم سینمایی بلافاصله بعد از نمایش آن با حضور مهرداد فرید (کارگردان)، الهه حصاری، فریبا کوثری، مجید 

مشیری (بازیگران)، مرتضی غفوری (مدیر فیلمبرداری)، «خسرو نقیبی» (منتقد) و علی رزازیان (مجری، کارشناس) برگزار خواهد شد.

علاقمندان به عضویت و حضور در نشست‌های باشگاه فیلم تهران می‌توانند به فرهنگسرای ارسباران واقع در خیابان جلفا مراجعه و برای 

کسب اطلاعات بیشتر با شماره های 20-22872818 تماس بگیرند.


حضور حامد بهداد قطعی نمی باشد!

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 

                                         خبرگزاری فارس: فهيم: جشنواره فجر به «حامد بهداد» ظلم كرد

 

محمد تقي فهيم، مدير مسئول مجله سينمارسانه در گفت‌و‌گو با خبرنگار سينمايي فارس در مورد فيلم «دل‌خون» ساخته محمدرضا رحماني اظهار داشت: به نظر من «دل‌خون» يكي از بهترين آثار سينمايي بود كه در جشنواره فيلم فجر اخير به نمايش درآمد. دبير جشنواره اصلاح الگوي مصرف در ادامه افزود: «دل‌خون» را مي‌توان يكي از پديده‌هاي سينما در سال 88 قلمداد كرد، اين فيلم مي‌توانست بيشتر از اين‌ها مطرح باشد اما به دليل كم‌توجهي‌هايي كه در قبال اين اثر سينمايي انجام شد، نتوانست آنچنان كه بايد در جامعه مطرح شود. اين منتقد ادامه داد: «دل‌خون» يكي از حساس‌ترين مسائل جامعه را مطرح مي‌كند؛ البته موضوع جديدي نيست، اما به دليل فراز و فرودهاي داستان، «دل‌خون» فيلمي قابل تأملي به نظر مي‌رسد. البته ساختار اين فيلم از استحكام كافي برخوردار نيست، فيلمنامه و اجرا در خدمت يكديگر نيستند و اين اثر وحدت و رويه يكدست ندارد، متأسفانه قصه‌هاي فرعي فيلم نتوانسته‌اند در جهت داستان اصلي حركت كنند و از اين رو بازي «حامد بهداد» (عماد) بيشتر از ديگر بازي‌ها به چشم مي‌رسيد. فهيم در مورد بازي‌ها افزود: به دليل شخصيت محور بودن «دل‌خون»، فيلم استوار بر بازي «حامد بهداد» است، به اعتقاد من در جشنواره فيلم فجر اخير در حق اين بازيگر ظلم شد و او مستحق تصاحب عنوان بهترين بازيگر مرد اين جشنواره بود، اين بازيگر سينما اگر در كليشه‌ها فرو نرود مي‌تواند بيش از گذشته خود را در عرصه هنر به مخاطبان داخلي و خارجي معرفي كند. همچنين «الناز شاكردوست»، بازيگر خوبي است و اگر شخصيت مناسبي براي وي در نظر گرفته شود، مي‌تواند بازي‌هاي شاخصي را از خود نشان دهد، مشكل اين بازيگر در اين فيلم، كليشه بودن شخصيت فيلمنامه بود، نقش خانم وكيل چيزي فراتر از آنچه در گذشته ديده‌ايم نيست و كپي وكلاي زني است كه در آثار سينمايي گوناگون به تصوير كشيده شده‌اند. اين وكيل نمي‌تواند احساسات مردم را در كنار اجراي قانون تشديد كند. «پوريا پورسرخ» بيشتر براي اين است كه نامي از وي در فيلم باشد تا مخاطب را براي ديدن اين فيلم ترغيب كند، هرچند كه او بازيگر خوبي است. فهيم در پايان در مورد مسائل فني گفت: فضاسازي خوبي را در «دل‌خون» شاهد بوديم، موسيقي، بازي‌ها و لوكيشن‌ها در خدمت فيلمنامه است. وي در پايان گفت: به نظر مي‌رسد به جزئيات فيلمنامه در اين اثر سينمايي توجه شده و فيلم با پشتوانه پژوهشي بخش‌هاي مختلف به تصوير كشيده شده است، در ضرباهنگ فيلم در سكانس‌هاي گوناگون دقت كافي صورت نگرفته است؛ همچنين دكوپاژها نيز مطلوب نيست، داستان فرعي كه براي زندگي شخصي اين وكيل روايت مي‌شود، نمي‌تواند در فيلم آنچنان تاثيرگذار باشد و چون قابليت يك فيلم سينمايي مجزا را دارد، حتي گاه انرژي داستان اصلي را مي‌گيرد و ذهن مخاطب را از پيگيري آن منحرف مي‌كند. انتهاي پيام/ا

 

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 


                        

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 ا

سینما - سایت روزنامه ایران نوشت:
در اوضاع و احوالی که حتی فیلم‌های مجوز گرفته از وزارت ارشاد مانند «خوابم می‌آد» از سوی حوزه هنری غیرمجاز تشخیص داده شده و قابلیت اکران در سینماهای حوزه را پیدا نمی‌کنند، این‌که ببینیم یک موسسه فعال در شبکه نمایش خانگی نام یک هنرمند معروف را ابزاری کند برای کمک به فروش محصول خویش آن قدرها عجیب و غریب نیست.
 
صحبت از فیلمی ویدیویی است با نام «مردی که گیلاس‌هایش را خورد»؛ فیلمی که بازیگر اصلی آن حسن پورشیرازی است اما موسسه عرضه کننده محصول نام حامد بهداد که تنها حضوری افتخاری در فیلم داشته را به صورت گل درشت روی جلد دی‌وی‌دی آورده است. باز اگر این حضور تنها محدود می شد به همین جلد دی‌وی‌دی مشکلی نبود اما این موسسه در تبلیغاتی گسترده که از ویدیوکلوب‌ها تا سوپرمارکت‌ها و مراکز خرید را دربر می‌گیرد پوسترهایی از این فیلم را که تصویر حامد بهداد، طرح اصلی پوستر را به خود اختصاص داده توزیع کرده تا به این ترتیب بتوان حداقل کاری کرد که هواداران بهداد هم که شده، فیلم را بخرند.
 
                              
 
در توانایی بازیگران اصلی «مردی که گیلاسهایش را خورد» یعنی حسن پورشیرازی و آشا محرابی شکی نیست و اتفاقا هر دوی آن‌ها یکی از بهترین بازیهای‌شان را در این فیلم ویدیویی انجام داده‌اند اما استفاده ابزاری از نام یک هنرمند مثل بهداد برای کمک به رونق فیلم، نه اخلاقی است نه منطقی و نه حتی حرفه‌ای!
 
جالب این‌جاست که یکی از تهیه کنندگان نسبتا خوشنام سینمای ایران یعنی امیر سماواتی تهیه کننده فیلم بوده و چنین اشتباه فاحشی رخ داده وگرنه احتمالا حتی تصویر کوچک پورشیرازی و محرابی هم روی جلد دی‌وی‌دی نمی‌آمد.
 
کمترین کاری که دست اندرکاران تولید فیلم می‌توانستند انجام دهند این بود که در کنار تصویر بزرگی که از بهداد روی پوستر و جلد دی.وی.دی آورده‌اند در حد یک خط از حضور افتخاری وی در فیلم هم سخن بگویند، اما نه روی پوستر و دی‌وی‌دی و نه حتی در تیتراژ فیلم به چنین حضوری اشاره نشده است و مخاطب فیلم را با دقت تماشا می کند بلکه ببیند حامد بهداد بناست چه نقشی در وقوع اتفاقات داشته باشد، اما جز زمانی حدودا 4 دقیقه و چند ثانیه بیشتر، هیچ اثری از جناب بهداد در این فیلم به چشم نمی خورد. این زمان 4 دقیقه‌ای هم مجالی شده برای آن که به مانند همیشه بهداد با نقش آفرینی هیستریک-کمیک خود ادای دینی کرده باشد به مخاطبانش!
نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی
 
 
حامد بهداد بازیگر سینمای ایران سال ۱۳۵۲ در نیشابور به دنیا آمده است. حامد بهداد با فیلم «آخر بازی» ساخته همایون اسعدیان، به سینمای ایران معرفی شد و به خاطر بازی در همین فیلم نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد. «بوتیک»، «کافه ستاره»، «دایره زنگی»، «باغ فردوس، پنج بعد از ظهر»، «هفت دقیقه تا پاییز»، «سعادت آباد» و «نارنجی پوش» از جمله فیلم‌های این بازیگر سینمای ایران است. بهداد سال ۱۳۸۹ به خاطر بازی در فیلم «جرم» ساخته مسعود کیمیایی توانست سیمرغ بلورین نقش مکمل جشنواره فجر را به دست آورد.
 
 
 
 
 
نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 

 
اضافه وزن 20 کیلویی حامد بهداد و بیماری حاصل از آن و ساخت سریال "ویلای من" توسط مهران مدیری از اخبار مهم سینمای ایران در هفته میانی آبان 91 است.
 واکنش اسکار، بیمارستان رفتن حامد بهداد، توقیف "آینه و شمعدون"، "سرانجام پروژه خسته نباشید"، مهران مدیری و سریال جدید خانگی و... از اخبار مهم سینمای ایران در هفته گذشته بود.
 
در ادامه تحریم اسکار
بروس دیویس یکی از روسای کمیته فیلم خارجی‌زبان آکادمی علوم و هنرهای سینمایی می‌گوید تحریم جوایز اسکار ۸۵ از سوی ایران برای این کمیته ناراحت‌کننده بود.
 
بروس دیویس مدیر اجرایی پیشین آکادمی علوم و هنرهای سینمایی و ران یرکسا که به اتفاق ریاست کمیته فیلم خارجی‌زبان آکادمی را به عهده دارند، در گفت‌وگو با نشریه آمریکایی ورایتی درباره اشکالات وارد به این کمیته در مورد معرفی نمایندگان کشور‌ها و نحوه انتخاب نامزدهای بخش اسکار فیلم خارجی‌زبان توضیحاتی دادند.
 
در بخشی از این گزارش که روز دوشنبه منتشر شد، آمده است: متاسفانه یکی از فیلم‌هایی که امسال در آکادمی امکان نمایش ندارد، کمدی، درام "یه حبه قند" به کارگردانی رضا می‌رکریمی است که ایران - برنده اسکار فیلم خارجی‌زبان پارسال با "جدایی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی - در اعتراض به تولید فیلم ویدیویی ضد اسلامی معصومیت مسلمانان در ایالات متحده، حاضر به معرفی آن به آکادمی نشد.
 
حامد بهداد روانه بیمارستان شد
در حالی که فیلمبرداری فیلم "چه خوبه برگشتی" داریوش مهرجویی چند روزی است که آغاز شده، امروز فیلمبرداری این فیلم با اتفاق غیر مترقبه‌ای همراه شد.
 
حامد بهداد بازیگر این فیلم سر صحنه فیلمبرداری با افت فشار و ضعف جسمانی روبرو شد و راهی بیمارستان شد.
 
هر چند ساعاتی بعد با انجام درمان‌های لازم حال این بازیگر بهبود یافت و به محل فیلمبرداری برگشت.
 
 حامد بهداد در "چه خوبه برگشتی" نقش یک پزشک را بازی می‌کند و داریوش مهرجویی از او خواسته برای بازی در این نقش 30 کیلو به وزنش اضافه کند! حامد بهداد هم با اضافه کردن 20 کیلو به وزنش کارش را در این فیلم شروع کرده.
 
این اضافه وزن در زمان اندک در کنار فاصله کم از فیلمبرداری پر فشار فیلم "فرزند چهارم" در کنیا می‌تواند از عوامل ناراحتی جسمانی ایجاد شده برای بهداد باشد.
 
نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 

 harshabtanhaee_30nema%20(5)_141[1].jpg

 

 

4turb7l[1].jpg

 rahe-hal-31-1-87-b[1].jpg    

 iractor_behdad_0[1].jpg

 

 

 

            


تعداد نمایش : 9495 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

                             

                           فیش...فیش....فیش..... جارو میکنم من.................................

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

         ga1fw96pe9zoicwsse9 ماجرای قهر حامد بهداد با خانواده‌اش و بازیگر شدنش

 

اول:پدرم به نظرم
روح پاکی در این جهان دارد. او واقعا خالصانه به من کمک کرد. آن هم در آن
شرایط بحرانی میان نوجوانی و جوانی که من حتی با او حرف هم نمی زدم. الان
می فهمم آدم ۱۹ ، ۲۰ ساله اصلا آدم بزرگی نیست و اصلا آدم هیچ وقت بزرگ نمی
شود؛ آدم همیشه بچه است. روزی که بارهایم را بسته بودم تا برای همیشه به
تهران بیایم، موقعی که می خواستم بروم راه آهن، پدرم گفت: «من هنوز باهات
صحبت نکردم.» گفت: «چند تا نصیحت برایت دارم.» نشستم، فضای خیلی آرامی بین
ما حاکم شد. گفت: «شب به شب جوراب هایت را بشور، هیچ وقت لباس هایت بو نده،
همیشه تمیز باش.» گفت: «مردم توی شکمت را نمی بینند اما لباسهایت همیشه
جلوی چشم هستند.» گفت که هیچ وقت خانه مردم نرو، مزاحمشان نشو، نگذار کسی
سرت منت بگذارد، آبروی من را نبر و خلاصه آن قدر از این دست حرف ها زد که
من غرق جادو شدم.
دوم:هیچ وقت یادم نمی رود گفت:
“صبر کن می رسانمت.” با این که خیلی کار داشت، گرفتار بود و لحظه لحظه
زندگی اش برایش مهم بود، حاضر شد تمام غرولندها را به جان بخرد. درست مثل
همیشه که با تمام وجودش زحمت می کشید. مرا برد توی راه آهن و اجازه گرفت تا
بارهایم را تا دم قطار برایم بیاورد. آمد و روبوسی کرد و گفت: “موفق
باشی.” رفتم توی قطار و سر جایم نشستم و غرق رویاهای رسیدن به پایتخت، مطرح
شدن و بردن اسکار شدم. آن قدر خیالم سبک پرواز می کرد و مطمئن بودم به همه
چیز می رسم که فراموشم شد قطار دارد حرکت می کند. سرم را به طرف پنجره
گرداندم، دیدم یک عده دارند برای مسافرانشان دست تکان می دهند. یک لحظه
یادم افتاد که هنوز از پدرم خداحافظی نکردم.
سوم:یادم
رفته بود مثل دوران کودکی که بابا، من و مامان را داخل قطار می فرستاد و
می ایستاد تا برایمان دست تکان دهد و با ما بای بای می کرد با او خداحافظی
کنم. حالا من ۲۰ ساله فراموش کرده بودم پدرم آنجا ایستاده و من باهاش بای
بای نکرده ام. آمدم جلوی پنجره دیدم دور ایستاده و دارد از بین پنجره ها
دنبال من می گردد. دو تا سالن را دویدم تا به جایی که ایستاده بود رسیدم.
چشمهایش را می چرخاند تا بچه اش را پیدا کند. با مشت کوبیدم روی شیشه. من
را ندید. مشت دوم را محکم تر کوبیدم. بالاخره دید. با زبان اشاره گفتم که
شما دیگر بروید واقعا زحمت کشیدید من را رساندید. دست تکان داد و همان
زمان، جهان برای من اسلوموشن شد.
چهارم: آن موقع
بود که دیدم چه قدر پدرم شکسته شده. اولین بار بود که دیدم بابای من دیگر
قهرمان یا پهلوان نیست. آن وقت بود که دیدم مثل دیگران ضعیف و خسته است.
خسته از این که تمام مدت همه بار زندگی روی دوشش بود. یاد فیلم «هفت دلاور»
افتادم که” چارلز برانسون”، بچه های کوچکی که از دست پدر و مادرشان می
نالیدند را زد و گفت: «دیگر هیچ وقت این حرف ها را نزنید. بار بزرگ، روی
دوش پدر و مادرهای شماست. دیگر به آن ها نگویید ترسو! آن ها از ما خیلی
شجاع ترند.»
پنجم: از هم جدا شدیم و هرکس به افق
خودش رفت و دور شد. من که تا آن زمان با پدرم قهر بودم برای همیشه با او
آشتی کردم. برگشتم به سمت شیشه های این طرف و چشمم افتاد به حرم امام رضا
(ع)، باهاش حرف زدم و خانواده ام را سپردم به او. آن قدر گریه کردم که چند
خانم با تعجب پرسیدند: «مگر چه شده که این قدر گریه می کنی؟» و من واقعا
نمی دانستم چرا؟ بعدها شنیدم پدرم هم همان موقع زده زیر گریه! هیچ وقت اشک
پدرم را ندیده بودم. باز هم ندیدم و فقط شنیدم. بعد انگار پیرمردی ازش می
پرسد: «چرا گریه می کنی؟» می گوید: «هیچی! فقط بچه ام را فرستاده ام تهران
برود دانشگاه و درس بخواند.» با تعجب پرسیده:« این که گریه ندارد! خیلی هم
خوب است. من فکر کردم فرستادیش سربازی.» برای همین است که می گویم دانشجو
احترام دارد؛ برای این که پدران‌شان نان‌شان را توی خون‌شان می زنند تا
فرزندان‌شان مملکت را بسازند.
ششم:به همه
خواسته هایم نرسیدم.اگر نرسیدم به وقتش به آن ها می رسم و اگر هرگز نرسیدم
حتما صلاح نبوده. همه چیز آهسته و به وقت خودش اتفاق می افتد. شاید خداوند
این رشد را اندازه جنبه من در نظر گرفته و همین کافی ست. به خدا بعضی وقت
ها صدایی به من می گوید که دروغ می گویم و من همیشه دلم می خواسته که همین
باشم. باز گاهی اوقات همان صدا می گوید :”نه می خواهم فلان کار را بکنم یا
در فلان جا درس بخوانم.” هر روز یک صدا یک چیز جدیدی به من می گوید. این
قدر در تعارض ذهنم هستم که نهایت ندارد. گاهی اوقات غصه می خورم و از خودم
بلند بلند می پرسم که آیا انگیزه ات را برای بازیگری از دست داده ای؟ و آیا
فکر نمی کنی اگر این اتفاق بیفتد یک نوع ناسپاسی به خداست؟ همین جوری
بازیگری نمی کنم، با دل و جانم بازی می کنم، با تمام وجودم بازی می کنم، به
شکل زمینی و تکنیکی به بازیگری ام نگاه نمی کنم، به شکل یک تمرین مقدس به
آن نگاه می کنم.
هفتم: وقتی در مشهد بودم زندگی
سختی داشتم و خانواده خیلی تحت فشار بودند. اما همه این سختیها را پدرم به
جان خریده بود. پدرم بر عکس من ذهن بسیار قوی ای دارد. کار من شبانه روز و
وقت و بی وقت رفتن به زیارت امام رضا(ع) بود.هیچ سرگرمی خاصی نداشتم. آن
زمان تازه گواهینامه گرفته بودم و پدرم ژیان کهنه اش را به من داده بود. به
همراه دوستانم هادی و محسن طالبی، محمد علوی، علی همایونی و محمد جلالی هر
شب حرم می رفتیم، گاهی با حال خوب و گاهی با حال بد. من همه چیزهای زندگی
ام را از آن فضا مطالبه کردم و اصلاً چیزی نمانده که نخواسته باشم.
هشتم: این
اتفاق شخصی ست. می رفتم و می نشستم یک گوشه و ساعت ها به گنبد طلا خیره می
شدم، سر مزار حاج آقا نخودکی یا شیخ بهایی قرآن می خواندم. دلم می خواست
کسی پیدا شود و راهم بیندازد. توی دلم شور و شوق به وجود آورد اما آن روزها
اوضاع زندگی ام خیلی بد بود. با پدر و مادرم قهر بودم.
نهم:دلم
می خواست ابراز عشق کنم اما نمی توانستم. هیچ وقت اعتماد به نفس انجام
کاری را نداشتم. حرف هایم باعث می شد مدام با خودم فکر کنم عجب آدم بد و
زشتی ام. من حق عاشق شدن را ندارم. هیچ دختری از من خوشش نمی آید. چرا؟ چون
شهرستانی ام، لباس های خوبی تنم نمی کنم و هزار تا چیز دیگر. تمام عناوین
پست و زشت دنیا را به خودم نسبت می دادم. مادرم نمی دانست چه بدی بزرگی در
حقم کرده بود. تنهایی رفتم امتحان گواهی نامه رانندگی دادم.
دهم:یادم
می آید بین پنج تا گروه پنج نفره تنها کسی که قبول شد من بودم. بعدش صاحب
ژیان شدم و هر روز بچه های دبیرستان را می بردم گردش و تفریح. من، آرشیا،
امیر فیروز، کاوه باقری و خیلی های دیگر چه خاطره هایی با آن ژیان داشتیم.
همان سال برای کنکور درس خواندم. قبلش رفتم زیارت و با خودم عهد کردم درس
بخوانم، دانشگاه قبول شوم، هنرپیشه شوم و به همه آرزوهایم برسم. آن موقع
خیلی بچه بودم. فقط ۱۹ سال داشتم که برای کنکور دانشگاه آزاد آمدم تهران.
روز قبل از کنکور که داشتم راه می افتادم صدای افشین؛ پسر خاله ام را شنیدم
که دنبال ماشین می دوید و می گفت: «حامد! تمام مدارک و مدادرنگی هایت را
جا گذاشتی.» داشتم می رفتم امتحان بدهم اما حتی شناسنامه ام را هم جا
گذاشته بودم. برگشتم و مدارکم را گرفتم. چند سال بعد افشین فوت کرد. می
توانست هنرمند بزرگی شود و الان پدر و مادرش از حضورش لذت ببرند. واقعا حیف
شد.
یازدهم:قبل از این که برای کنکور به تهران
بیایم، پدر بزرگ و مادر بزرگم به همراه چند نفر از اعضای فامیل، آمدند تا
من و مادرم را با هم آشتی دهند. یادم می آید مادر و مادربزرگم در آشپزخانه
نشسته بودند. مادر بزرگم گفت: «مادرت را ببوس!» خیلی بی صدا زدم زیر گریه.
مادرم بلند شد، مرا بوسید و گفت:« تقصیر من بود. حرف زشتی زدم.» و واقعا هم
حرف زشتی بود. شاید اگر یک روز با چوب توی سر یکی بزنی، آن قدر بد نباشد
اما وقتی ضعف کسی را به رخش می کشی، برایش نهادینه می شود و توی وجودش می
رود، آن وقت دیگر حتی نمی تواند حرکت کند. آمدم تهران، کنکور دادم و
برگشتم. یک روز در خانه را که باز کردم، دیدم برادرم ایستاده و فریاد می
زند که «قبول شدی!» ، امروز می فهمم قبول شدن توی دانشگاه چه قدر جای
خوشحالی دارد. وقتی بچه ها دانشگاه قبول می شوند، فضایشان جدی می شود و
آکادمیک فکر می کنند. یکی از مهم ترین دوران زندگی آدم دوران دانشگاه است
چون تبدیل به ابر انسان می شود، می تواند فکر کند و درست انتخاب کند.بین ۶
هزار نفر، نفر نوزدهم شدم و شهرام حقیقت دوست از رشت نفر بیستم شد. ما خیلی
زود با هم دوست شدیم.من به خاطر دانشگاه به تهران آمدم. اگر نمی آمدم هیچ
وقت به اینجا نمی رسیدم. خوب شد به اینجا رسیدم و همه را مدیون کمک های
پدرم هستم.

 

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 شاید بدانید که آخرین فیلم حامد بهداد فرزند چهارم باشد که در آفریقا فیلمبرداری شده.... 

 

خلاصه داستان فیلم فرزند چهارم

داستان فیلم “فرزند چهارم” سفری است به آن سوی آفریقا جایی که شرافت انسانی در گیرو دار جنگ و قحطی سربلند بیرون می‌آید.

بازیگران فیلم فرزند چهارم

مهتاب کرامتی، مهدی هاشمی، حامد بهداد، حسین محب اهری، معصومه قاسمی پور و تعدادی از بازیگران بومی کشورهای آفریقایی

 

**********

فیلم فرزند چهارم

********

 عکس   عکس های فیلم فرزند چهارم

*********

عکس مهتاب کرامتی در فیلم فرزند چهارم

**********

 عکس   عکس های فیلم فرزند چهارم

**********

عکس حامد بهداد در فیلم فرزند چهارم

********

 عکس   عکس های فیلم فرزند چهارم

*********

عکس بازیگران فیلم فرزند چهارم

**********

 عکس   عکس های فیلم فرزند چهارم

 
نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 یکی از جذابیت های هر ساله جشنواره فیلم فجر، حضور بازیگران محبوب و معروف با فیلم های مختلف است. ستاره هایی که هر کدام در نقشی و با شمایلی، در جشنواره حضور دارند وسینمادوستان را سر ذوق میآورند. جشنواره سی و یکم فجر در حالی کمتر از سه ماه دیگر آغاز به کار می کند که کارگردانان باید تا چند روزدیگر فرم جشنواره را پر کنند وبه این ترتیب پای ستاره ها هم به جشنواره سی و یکم باز می شود اما کدام ستاره ها با کدام فیلم ها خواهند آمد؟ کدام ها غیبت دارند وکدام ها بیش از بقیه پرکارند؟ برای جواب گرفتن، گزارش امروز را از دست ندهید.

 

بی تابی بازیگران و فیلم ها برای شکار سیمرغ:

 

مهناز افشار: سه فیلم / درخشش ادامه دارد

1- از تهران تا بهشت: این فیلم یک اثر تجربی از ابوالفضل صفاری است. افشار در این فیلم نقش غزال را برعهده دارد که با همسرش دچار چالش شده و زندگی شان روبه فروپاشی است. مرد زن را ترک می کند وزن در جست و جویی به دنبال شوهر، مسیری نمادین را طی می کند و در این سیر و سلوک به حقیقت ماجرا پی می برد...

2- چه خوبه برگشتی: این اولین بار است که مهناز افشار با داریوش مهرجویی کار می کند وقطعا می تواند از این همکاری به عنوان یکی از شانس های زندگی اش یاد کند. او برای بار سوم در فیلمی حضور دارد که حامد بهداد هم در آن ایفای نقش خواهد کرد. می توان انتظار داشت که اگر افشار به خوبی از پس نقشش در این فیلم بربیاید مهرجویی مانند لیلا حاتمی از او در فیلم های آینده اش هم استفاده کند.

3- هیچ کجا، هیچ کس: در میان ستارگان مرد این فیلم، مهناز افشار یک تنه بار ستاره زن «هیچ کجا هیچ کس» را بر دوش می کشد. هر چند بهاره کیان افشار هم (که این روزها با کلاه پهلوی شناخته شده) با او همبازی است.

 

شهاب حسینی: دو فیلم / امان از سندرم داون

1- آشغال های دوست داشتنی: اوکه در جشنواره سال گذشته یکی از پرکارترین بازیگران بود در حالی امسال با 2 فیلم آمده که فیلم های پیشین او در بهمن ماه سال گذشته چنگی به دل نزد و با انتقاداتی مواجه شد. او برای اولین بار با محسن امیر یوسفی (کارگردان آتشکار) همکاری کرده است. فیلمی که به ماجرایی خانوادگی اشاره دارد.

2- حوض نقاشی: مازیار میری و شهاب حسینی برای اولین بار است که با هم همکاری می کنند. حسینی به تازگی به اردوی میری پیوسته و در شمایل یک سندرومداونی روبرویدوربین رفته است. نقش همسر حسینی در این فیلم بر دوشنگار جواهریان است.

 

حمید فرخ نژاد: دو فیلم / استرداد سیمرغ؟

1- استرداد: این فیلم که یکی از پروژه های فاخر سال 91 است، قطعا در جشنواره سروصدا خواهد کرد. خیلی ها می خواهند بدانند یکی از پروژه های میلیاردی سال 91 با چه کیفیتی به این جشنواره رسیده است. بنابراین بازیگر اصلی این اثر هم حسابی دیده می شود. حمید فرخ نژاد نقش اصلی این فیلم را برعهده دارد که داستان آن به وقایع پس از جنگ جهانی دوم می پردازد. درست در زمانی که سران کشورهای متفق نشستی را در تهران برگزار کردند.

2- زندگی مشترک آقای محمودی و بانو: او در این فیلم نقش همسر هنگامه قاضیانی را ایفا می کند که زندگی شان دستخوش تغییراتی می شود. این دومین تقابل حمید فرخ نژاد و قاضیانی پس از فیلم «روزهای زندگی» است. همچنین دومین همکاری فرخ نژاد با روح الله حجازی به عنوان بازیگر و کارگردان نیز در این فیلم صورت گرفته است. اوسال گذشته فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم را به کارگردانی حجازی در بخش خارج از مسابقه جشنواره داشت.

 

حامد بهداد: دو فیلم / نور چشم مهر جویی با موهای سفید

1- فرزند چهارم: این فیلم درباره زندگی آفریقایی های کنیاست که با حضور گروهی ایرانی در آن منطقه اتفاقی برایشان می افتد. حامد بهداد نقش یکی از اعضای آن گروه را برعهده دارد. بهداد پس از «آدم کش»، آدم و حس پنهان برای بار چهارم با مهتاب کرامتی همبازی است. تقابل مهدی هاشمی و بهداد نیز جالب توجه خواهد بود.

2- چه خوبه برگشتی: بعد از نارنجی پوش و آن همه انتقاد (منهای تحسین های انگشت شمار) دل دادن به همکاری دوباره با داریوش مهرجویی در دوره ای که به اذعان کارشناسان دوره افول اوست جرات زیادی می خواهد اما گویا بهداد دل و جراتش را دارد. او حاضر شده تمام موهایش را سفید کند؛ گریمیکه علاوه بر توجه داوران در جشنواره، قطعا به فروش احتمالی هم کمک شایانی خواهد کرد. او در این فیلم در نقش یک پزشک ظاهر شده.

 

اکبر عبدی: دو فیلم / آقای شگفت انگیز

1- رسوایی: باز هم همکاری با مسعود ده نمکی. او در سکوت خبری به این فیلم پیوست و برای اولین بار در گریم یک روحانی ظاهر شد. عبدی در این فیلم که اولین اثر جدی ده نمکی به شمار می آید، یک روحانی مومن و متعهد است که دختر نه چندان خوشنام محله (الناز شاکردوست) حین فرار از دست طلبکاران پدرش با او مواجه می شود و همین آغاز ماجراست.

2- شاباش: این فیلم، به کارگردانی حامد کلاهداری، حساسیت های زیادی را به همراه داشته است. بعد از تکذیب حضور فرخ نژاد در این فیلم، این اکبر عبدی بودکه نقش اصلی کار را برعهده گرفت.

 

مصطفی زمانی: دو فیلم / بالاخره ستاره می شود؟

1- جیب بر خیابان جنوبی: او برای بازی کردن در این فیلم، بلاهای زیادی سرش آمد، از شکستگی پا گرفته تا توقف پی در پی پروژه تا اینکه کار نیمه کاره تمام شدو پس از اتمام بازی زمانی در «برلین منفی 7» فیلمبرداری اش دوباره از سر گرفته شد. او در این فیلم نقش یک دزد را بازی می کند که با مهدی و نورا هاشمی همبازی است.

2- برلین منفی 7: فیمی که احتمال می رود از فیلم های مهم جشنواره باشد. به هر حال از آنهم به عنوان یکی از پروژه های فاخر سال 91 نام برده می شود. زمانی در اولین فیلم بلند سینمایی رامتین لوافی پور نقش یک مهاجر را ایفا می کند که عواقب جنگ و حمله به عراق او را به دنبال جایی برای زنده ماندن می کشاند.

 

ترانه علیدوستی: دو فیلم / محبوب داوران

1- آسمان زرد کم عمق: این اولین همکاری علیدوستی با توکلی است. او در این فیلم نقش زنی جاافتاده را بازی کرده و جالب اینکه وزن هم اضافه کرده است.

2- زندگی مشترک آقای محمودی و بانو: در سومین فیلم روح الله حجازی روبروی پیمان قاسم خانی قرار گرفته تا این همکاری، حسابی کنجکاوی برانگیز شود. او نشان داده همیشه مورد توجه داوران است. می توان پیش بینی کرد حضور او در جشنواره سی و یکم هم مورد توجه قرار بگیرد.

 

حبیب رضایی: دو فیلم / بازگشت آقای بازیگردان

1- آشغال های دوست داشتنی: رضایی که در جشنواره سی ام بیکار بود، در حالی در جشنواره سی و یکم با دو فیلم آمده که به خاطر گزیده کاری اش می توان انتظار بازی خوب دیگری در آخرین کار محسن امیریوسفی از او داشت.

2- همه چیز برای فروش: امیرحسین ثقفی برای این فیلم از ترکیب بازیگرانی استفاده کرده که معمولا بازی شان استاندارد است. رضایی در این فیلم کنار صابر ابر و مریلا زارعی قرار گرفته است.

 

محمدرضا فروتن: دو فیلم / عاشق پیشه همیشگی

1- دلتنگی های عاشقانه: یک فروتن عاشق دیگر؛ اودر این فیلم با میترا حجار همبازی است. این دو که در دهه هفتاد در فیلم های مهمی چون نظیر «متولد ماه مهر»، «اعتراض» و «فریاد» همبازی بودند، در فیلم رضا اعظمیان، نقش یک زن و شوهر را بازی می کنند. فروتن ایفاگر نقش منوچهر است که به هنگام بازگشت از ماه عسل متوجه حمله نیروهای عراقی به ایران شده و زندگی عاشقانه اش دستخوش تغییرات می شود.

2- هیچ کجا، هیچ کس: او در این فیلم ابراهیم شیبانی، گویا یکی از بهترین بازی هایش را ارائه داده است. هر چند بازی در کنار کیانیان و افشار و ابر، طبیعتا جذابیت های خاص خودش را دارد.

 

صابر ابر: چهار فیلم / دست پر

1- آسمان زرد کم عمق: صابر ابر در این فیلم برای بار دوم به عنوان بازیگر روبروی دوربین بهرام توکلی قرار گرفته است. پیش از این همکاری این دو در فیلم «اینجا بدون من» شکل گرفته بود که از اقتباس های دیدنی سینمای ایران است. صابر ابر در «آسمان زرد کم عمق» نقش همسر ترانه علیدوستی را بازی می کند. این زوج با هم به مرور زندگی گذشته شان خواهند پرداخت. برخی پیش بینی می کنند که این فیلم از مهمترین فیلم های جشنواره سی و یکم است و سابقه بهرام توکلی در فیلمسازی هم نشان می دهد که این فرضیه، فرضیه بیراهی نیست.

2- همه چیز برای فروش: ابر در این فیلم با مریلا زارعی و حبیب رضایی همبازی است. نقش او در فیلم امیرحسین ثقفی مشخص نیست و تنها در خلاصه داستان این اثر آمده که «همه چیز برای فروش» سرنوشت انسان هایی است که ناخواسته محکوم به اجرای عدل هستند.

3- آشغال های دوست داشتنی: ابر برای بار دوم با نگار جواهریان در این فیلم همبازی است. این فیلم درباره خانواده ای است که یک شب فرصت دارند مشکل مادرشان را حل کنند. نقش اصلی این فیلم شیرین یزدان بخش است و ابر احتمالا نقش یکی از پسران این زن را بازی می کند.

4- هیچ کجا، هیچ کس: او به خاطر بازی در این فیلم با مهناز افشار، رضا کیانیان و محمدرضا فروتن راهی شمال کشور شد. ابراهیم شیبانی، کارگردان این اثر است.

 

ستاره های زیادی هستند که امسال تنها با یک فیلم در جشنواره حاضر خواهند شد

 

فریبرز عرب نیا: اغلب افراد تصور می کنند همانطور که مختارنامه توانست موجب احیای عرب نیا باشد، «چ» هم می تواند باعث تثبیت دوباره او در سینما شود. این اولین همکاری حاتمی کیا و عرب نیاست که البته این همکاری با حاشیه هایی هم همراه بود که بعد از مدتی توسط تهیه کننده کار تکذیب شد. عرب نیا در این فیلم ایفاگر نقش شهید چمران است.

 

رضا عطاران: اگر توقف فیلمبرداری «آینه شمعدون» ادامه نداشته باشد و فیلم به جشنواره برسد عطاران در این فیلم با گریم عجیب و غریبی ظاهر شده که نقش اصلی آخرین اثر بهرام بهرامیان است. او ایفاگر نقش ضیاء است که پیر یک روستاست و علاقه زیادی به ازدواج با دختران جوان دارد. البته شنیده می شود او با داریوش مهرجویی هم برای «چه خوبه برگشتی» قرارداد بسته است.

 

ساره بیات: اگر تدوین و صداگذاری فیلم «محمد (ص) تمام شود می توان انتظار داشت که راضیه «جدایی نادر از سیمین» یک بازگشت باشکوه به سینما داشته باشد چرا که او در این فیلم نقش حلیمه، دایه حضرت محمد (ص) را بازی می کند.

 

ستاره های غایب

با توجه به فیلم هایی که تا الان احتمال حضورشان در جشنواره وجود دارد می توان به این نتیجه رسید که علاوه بر بازیگران زیادی که در این جشنواره با آنها ملاقات خواهیم کرد، ستاره هایی هم هستند که در سی و یکمین جشنواره فجر غیبت دارند. بهرام رادان، لیلا حاتمی، امین حیایی، محمدرضا گلزار، پرویز پرستویی، نیکی کریمی، عزت الله انتظامی، علی نصیریان، مهران مدیری، حامد کمیلی، پارسا پیروزفر، لعیا زنگنه و چندی دیگر در سال 91 در اثری حضور نداشتند که قرار باشد به جشنواره برسد. هر چند این فهرست قطعا تا زمان برگزاری جشنواره تغییرات زیادی خواهد کرد.

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

                                               www.parsnaz.ir - دیدار حامد بهداد با بازیگر زن زیبای هالیوود + عکس

حامد بهداد که در روز‌های قبل به ترکیه سفر نموده بود،در شهر استامبول دیداری رسمی‌ با رمان پولانسکی و مونیکا بلوچی داشت ،اما پس از تست زبان(ایتالیا‌یی و فرانسه )و طرح کلی‌ قصه توسط این کارگردان سرشناس حامد بهداد از همکاری با این پروژه پرهیزستامبول را به مقصد تورنتو کانادا ترک کرد.

                                        www.parsnaz.ir - دیدار حامد بهداد با بازیگر زن زیبای هالیوود + عکس

حامد بهداد در پاسخ در خصوص عدم همکاری با رمان پولانسکی گفت:متاسفانه با تمام علاقه‌ای که به سینمای اروپا دارم نتوانستم به دلیل مغایرت با شئونات اجتماعی ایران در این فیلم حضور داشته باشم.
گفتنی است این فیلم محصول مشترک ایتالیا و فرانسه است و به زودی مقابل دوربین خواهد رفت.
 

 

نگارش در تاريخ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, توسط احسان تمسکنی

 

 
 
 
 
 
 
 
 
شاید آنهایی که بهداد را بهترین بازیگر می دانند بخواهند این مطلب را بخوانند ولی بنده به همه پیشنهاد می کنم که این بیوگرافی را بخوانند. مطمئن باشید که چیزی را از دست نمی دهید.
بنده مشتاقم نظر شما را نیز درباره ی این بازیگر بدانم ، پس لطفا نظرتان را برای بنده بفرستید.
 
 
 
* نام : حامد بهداد
 
* تاریخ و محل تولد :  6 آبان 1352 -  مشهد
 
* مدرک تحصیلی : لیسانس بازیگری تئاتر 
 
* مجموعه آثار : 
 
سینما :
- آخر بازی (همایون اسعدیان، 1379)
- چای تلخ (ناصر تقوایی، 1381) [ناتمام ماند]
 
- بوتیک (حمید نعمت الله، 1381)
- خواهر خوانده (بهروز حسین زاده، 1382) [ناتمام ماند]
- این زن حرف نمی زند (احمد امینی، 1382)
- کافه ستاره (سامان مقدم، 1383)
- عروس کوهستان (یوسف سیدمهدوی، 1384)
- صحنه جرم ، ورود ممنوع! (ابراهیم شیبانی، 1384)
- رقص با ماه (عبدالرضا کاهانی، 1384)
- پیشنهاد بی شرمانه به نقاش مرده (سید محسن اورنگ، 1384)
- باغ فردوس پنج بعدازظهر (سیامک شایقی، 1384)
- روز سوم (محمدحسین لطیفی، 1385)
- آدم (عبدالرضا کاهانی، 1385)
- حس پنهان (مصطفی رزاق کریمی، 1385)
- دایره زنگی (پریسا بخت آور، 1386)
- تسویه حساب (تهمینه میلانی، 1386)
- مجنون لیلی (قاسم جعفری، 1386)
- هر شب ، تنهایی (رسول صدرعاملی، 1386)
- دو راه حل برای یک مسئله (قاسم جعفری، 1386) [فیلم کوتاه]
- شبانه روز (کیوان علی محمدی و علی بنکدار، 1387)
- دل خون (محمدرضا رحمانی، 1387)
- یک خاطره بگو ، حواسمو پرت کن (رسول صدرعاملی، 1387) [نام قبلی: زندگی باچشمان بسته]
- محاکمه در خیابان (مسعود کیمیایی، 1387)
- مردی که گیلاس هایش را خورد (پیمان حقانی، 1387)
- موج سوم (آرش سجادی حسینی، 1387)
- کسی از گربه های ایرانی خبر نداره (بهمن قبادی، 1387)
- کیمیا و خاک (عباس رافعی، 1387)
- آدم کش (رضا میرکریمی، 1388)
- لطفا مزاحم نشوید (محسن عبدالوهاب، 1388)
- هفت دقیقه تا پاییز (علیرضا امینی، 1388)
 
تئاتر :
- سگ سکوت (آروند دشت آرای، 1388)
 
مجموعه تلویزیونی :
- همسفر (قاسم جعفری، 1379)
- سایه آفتاب (محمدرضا آهنج، 1381)
- یک مشت پر عقاب (اصغر هاشمی، 1386)
- آخرین دعوت (حسین سهیلی زاده، 1387)
- قلب یخی (محمدحسین لطیفی، 1389) [ساخت بخش خصوصی فقط برای نمایش خانگی]
 
در حال ساخت :
- فرش قرمز (محسن دامادی – سینمایی)
- پرتغال خونی (سیروس الوند – سینمایی)
- نفست را حبس کن (سامان مقدم – سینمایی)
- سعادت آباد (مازیار میری – سینمایی)
- جرم (مسعود کیمیایی – سینمایی)
- انتهای خیابان هشتم (علیرضا امینی – سینمایی)
- پدر و پسر (عباس کیارستمی – سینمایی)
 
* جوایز : 
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «آخر بازی» - 1379
 
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «روز سوم» - 1385
 
- نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم «بوتیک» - 1383
 
- نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دهمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم «کافه ستاره» - 1385
 
- پنجمین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم «این زن حرف نمی‌زند» - 1385
 
- دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم «بوتیک» - 1383
 
- نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد از یازدهمین جشن خانه سینما برای فیلم«روز سوم» - 1386
 
- نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دوازدهمین جشن خانه سینما برای فیلم «حس پنهان» - 1387
 
- دیپلم افتخار و جایزه نقدی بخش ویدئو سینما و نگاه نو برای بازی در فیلم «دلخون» از بیست و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم فجر – 1387
 
- بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم دبی برای فیلم «کسی از گربه‌های ایرونی خبر نداره» - 1388
 
- نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» - 1388
 
- برندهٔ تندیس بهترین بازیگر مرد جشنواره حافظ برای بازی در فیلم «روز سوم» - 1388
 
* شرح : وی در كوی كارمندان مشهد به دنیا آمد، که محله ای كارمند نشین بود و از نظر او دوران كودكیش بی نظیر بود.
یک یا دو ساله بود كه به تهران آمد. دوره ی دبستان را در تهران، دوره ی راهنمایی را در نیشابور، دبیرستان را در مشهد و دانشگاه را در مقطع كارشناسی بازیگری در تهران گذراند.
در تهران هم زمان با دانشگاه به مدرسه ی سمندریان رفت، كلاس های آنجا کمک بزرگی برای او بود. همچنین در دانشگاه با همكلاسیهایش كه با آرزوهای بیكران آمده بودند كار تئاتر و نمایش انجام داد.
از جمله همکلاسی های آقای بهداد می توان به مجید صالحی ، شهرام حقیقت دوست ، کیهان ملکی ، نگار فروزنده و یوسف تیموری اشاره کرد. او همراه با تحصیل در یک شرکت ساختمانی نیز مشغول به کار بوده است.
ابتدا قرار بود ، رامبد جوان که از دوستان تئاتری حامد بوده ، در فیلم "آخر بازی" ایفای نقش کند ، اما به دلیل مشغله ای که داشت او حامد را به جای خود پیشنهاد کرد و همایون اسعدیان نیز این ریسک را پذیرفت و این آغاز حضور او در سینما بوده است.
او که دو سال از برادرش "حسام" ، بزرگتر است ، عاشق بازیگری است و می گوید هرچند که بعضی اوقات فقط به خاطر مسائل مالی بازی کرده است اما گاهی نیز اتفاق افتاده که بدون پول ایفای نقش کرده. از جمله در فیلم "تسویه حساب" و "محاکمه در خیابان" و "موج سوم" حضور افتخاری داشته است.
وی که همیشه یک دیوان حافظ همراه خود دارد ، در هنگام حرف زدن بسیار پر انرژِی وبی قرار است و کمی هم به قول خودش ، دیوانه!!! از همین رو می گوید که : "می ترسم وقتی پیر می شوم به جنون برسم و بچه هایم حوصله ی من را نداشته باشند." . با همه ی اینها او با صراحت می گوید که با یک روانشناس رابطه دارد و با او مشورت می کند.
آقای بهداد عاشق و شیفته ی "مارلون براندو" است و حتی پسترهایی از او را به در و دیوار خانه اش زده. البته بعضی از بازیگران مانند بهرام رادان هم او را مارلون کبیر در آینده می دانند. وی در میان بازیگران ایرانی نیز عاشق بازی "خسرو شکیبایی" در فیلم "هامون" است. او همچنین "حمید فرخ نژاد" را یکی از استاندارترین بازیگران حال حاضر می داند.
از جمله نقش هایی که به حامد پیشنهاد شده و او نپذیرفته است می توان به نقش "محمدرضا گلزار" در فیلم "آتش بس" و نقش "بهرام رادان" در فیلم "چهار انگشتی" و نقش "نیما شاهرخ شاهی" در فیلم "پارک وی" اشاره کرد. البته در فیلم "دایره گچی قفقازی" استاد سمندریان ، برای بازی رفته اما چون نتوانسته حرف کارگردان را عملی کند ، به جای او "حسن پورشیرازی" جایگزین شده است.
حامد فیلمنامه ای با نام "مرتد" را نیز نوشته و آن را در بانک فیلنامه خانه سینما ثبت کرده و قصد دارد که نقش اول آن را نیز خود ایفا کند.
این بازیگر در دوران نوجوانیش بوکس کار کرده و حتی در گروه سنی خودش در مسابقات نیز شرکت کرده است. از این رو عاشق "محمدعلی کلی" است و می گوید : " او در رینگ شبیه مارلون براندو در سینماست"
از جمله ویژگی های حامد بهداد در دوران کودکی ، شجاعت و غرور اوست که تا حال نیز ادامه داشته. یک نکته ی جالب درباره ی وی این است که او در کلاس سوم راهنمایی سه بار مردود شده است.
از جمله کارهای دیگر حامد بهداد عکاسی کردن است. او در سر فیلم ها از عوامل با زاویه دید خود عکس می گیرد که نمایشگاهی نیز از این عکس ها برگزار کرده است.
حامد در كنار كارهای سینمایی به موسیقی نیز بسیار علاقه داشت و هم‌اكنون به همراه مهران مدیری و محمدرضا گلزار در گروه داركوب مشغول به فعالیت است. وی موسیقی را آرامشی برای روح می‌داند و معتقد است به وسیله موسیقی می‌توان بهترین لحظات را ایجاد كرد. او می‌گوید: "خیلی وقت بود كه دلم می‌خواست با تمامی كسانی كه به من لطف داشته‌اند، دیداری از نزدیك داشته باشم و با خودم فكر كردم بهترین فرصت همكاری با داركوب است."

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد